بسیاری از مردم تصور میکنند سردرد یعنی «خودِ مغز» درد گرفته، اما واقعیت مثل همیشه چند درجه بیرحمتر و علمیتر است. مغز اساساً گیرنده درد ندارد، یعنی اگر خود بافت مغز را لمس کنی (که لطفاً نکن) هیچ حسی ثبت نمیشود. مغز بیشتر شبیه مدیری است که پشت میز نشسته و تمام شکایتنامههای بدن را دریافت میکند، اما خودش هیچوقت در تیررس قرار نمیگیرد. بنابراین وقتی کسی میگوید «سرم درد میکند»، حقیقت این است که اعصاب محیطی، رگهای خونی، پردههای پوشاننده مغز، عضلات سر و گردن یا سینوسها شاکی شدهاند و گزارش خود را به مغز ارسال کردهاند. مغز هم با اکراه آنها را ترجمه میکند و به تو اعلام میکند که «بله، یک جای کارت میلنگد.»
سردردها معمولاً در دو دستهی کلی تقسیم میشوند: آنهایی که منشأ سبک زندگی دارند و آنهایی که منشأ پزشکی و پاتولوژیک دارند. اولیها متداولترند، هرچند آنقدر تکرار میشوند که میتوانند زندگی را عملاً تلخ کنند. دومیها کمتر رخ میدهند اما وقتی اتفاق بیفتند، بهتر است کسی سرسری از کنارشان نگذرد.
سردردهای ناشی از سبک زندگی
این دسته حدود ۸۰ درصد سردردهایی را تشکیل میدهد که مردم روزانه با آنها دست و پنجه نرم میکنند. همهی ما این نوع سردرد را تجربه کردهایم: از وقتی بیش از حد کار کردهایم، کم خوابیدهایم، موبایل را مثل بخشی از بدنمان نگه داشتهایم یا چند لیوان آب در روز را «امروز نه» کردهایم. این سردردها معمولاً خطر فوری ندارند، اما میتوانند تمرکز، خلقوخو، کارایی و کیفیت زندگی را به خاک بمالند.
کمآبی بدن و سردرد
وقتی آب کافی مصرف نمیشود، خون غلیظتر و کمی کمحجمتر میشود. مغز به این تغییرات حساس است، چون برای حفظ عملکرد طبیعی، جریان خون پایدار لازم دارد. بدن در واکنش، گاهی رگهای خونی به سمت مغز را منقبض میکند یا دچار تورم خفیف میشوند. این کشمکش رگی پیام «درد» تولید میکند. سردرد ناشی از کمآبی اغلب کند و فشاری است، بیشتر در پشت سر یا دو طرف آن احساس میشود و با علائمی مثل خشکی دهان، کاهش تمرکز و حتی احساس سبکی سر همراه است. بسیاری از افرادی که فکر میکنند دچار استرس یا خستگی شدید شدهاند، در واقع فقط باید یک بطری آب بردارند و کمی به بدنشان رحم کنند.
کمخوابی و خواب نامنظم
خواب کمتر از آنچه بدن لازم دارد، تقریباً همیشه دیر یا زود خودش را با سردرد نشان میدهد. در طول خواب بدن مشغول ترمیم سلولها، کاهش التهاب و پاکسازی مواد زائد شیمیایی از مغز است. اگر خواب کم یا نامنظم شود، این چرخهها ناقص میماند. در نتیجه هورمونهای استرس بالا میروند، جریان خون تغییر میکند، سیستم عصبی خسته و تحریکپذیر میشود و در نهایت سردردی مبهم، سنگین و معمولاً دوطرفه ظاهر میشود. این نوع سردرد با کسالت، بدخلقی، بیحوصلگی و افت تمرکز همراه است. در این مواقع مغز عملاً دارد بهت میگوید «یا بخواب، یا کل روز را خراب میکنم.»
خستگی چشمی و نور صفحه نمایش
این یکی محصول عصر دیجیتال است. تمرکز طولانی روی نمایشگرها، مخصوصاً با نور بالاتر از حد نیاز، اعصاب بینایی و عضلات اطراف چشم را تحت فشار قرار میدهد. وقتی ساعتها زل میزنید به صفحه، عضلات پیشانی و اطراف چشم بدون آنکه بفهمید منقبض میمانند. این انقباضها و تحریک عصبی میتوانند درد را به شقیقهها، پشت چشم و حتی پیشانی بفرستند. این نوع سردرد اغلب عصرها تشدید میشود و معمولاً با استراحت چشمی یا نگاه کردن به نقطههای دور آرامتر میشود. اصلاً بیراه نیست اگر بگوییم که صفحهنمایشها بزرگترین دلایل سردردهای عصرگاهی هستند.
سفتی عضلات گردن و شانه
نشستن طولانیمدت پشت میز، کار با موبایل با سر خم شده، وضعیتهای بدنی غلط و بیتحرکی، همه باعث میشوند عضلات گردن و شانه خشک و سفت شوند. همین عضلات سفت همردهای از اعصاب را تحت فشار قرار میدهند؛ اعصابی که از گردن به پشت سر میروند. نتیجه این فشار، سردردی است که ممکن است از پشت گردن شروع شود، به پشت سر برود و گاهی تا شقیقهها و پیشانی پخش شود. این نوع درد گاهی تیر میکشد، گاهی مبهم است، اما برخلاف تصور عمومی ربطی به قلب یا مغز ندارد. منشأ آن کاملاً عضلانی و عصبی است.
سردردهایی با منشأ پزشکی
این سردردها کمتر رایجاند، اما به اندازه کافی اهمیت دارند که نادیده گرفته نشوند. همهی سردردها نتیجه کمخوابی نیستند؛ برخی به دلیل التهاب، تغییرات عروقی، عفونت یا اختلالات شیمیایی ایجاد میشوند.
میگرن
میگرن یکی از بدنامترین انواع سردرد است و با وجود فراگیر بودنش هنوز هم برای بسیاری یک معماست. الگوی میگرن ترکیبی از تغییرات عصبی و رگی است. ابتدا سیگنالهای عصبی باعث اختلال عملکرد رگهای خونی و گشاد شدن بیش از حدشان میشوند. این گشادشدگی و التهاب ناشی از آن به دردهای ضرباندار و معمولاً یکطرفه منجر میشود. میگرن با نور، صدا، بو یا حرکت بدتر میشود و ممکن است همراه با تهوع، حساسیت شدید به نور و صدا یا حتی اختلالات بینایی باشد. بدن در واقع دارد واکنشی افراطی نشان میدهد به چیزی که شاید برای فرد دیگری اصلاً محرک نیست.
التهاب سینوسها
سینوسها فضاهای پر از هوا هستند که اطراف بینی، پیشانی و چشمها قرار دارند. هر زمان این نواحی ملتهب یا عفونی شوند، فشار داخلشان تغییر میکند. نتیجهاش درد عمیق و فشاری است که معمولاً در ناحیهی پیشانی، پشت چشم یا اطراف بینی حس میشود. این نوع سردرد با خم شدن جلو تشدید میشود، چون فشار مایع داخل سینوسها بیشتر به دیوارههای آنها وارد میشود. برخلاف تصور عموم، هر درد پیشانیای «سینوزیت» نیست، اما وقتی واقعاً سینوسها درگیر شوند، دردشان کاملاً قابل تشخیص است.
نوسانات قند خون
مغز برای ادامه کار به گلوکز وابسته است. اما به همان اندازه به ثبات قند خون حساس است. وقتی فرد یک وعده غذایی را جا میاندازد، یا غذاهای خیلی شیرین مصرف میکند که بعد از یک اوج سریع، افت شدیدی ایجاد میکنند، مغز وارد حالت فشار میشود. نتیجهاش سردرد، بیحالی، لرزش بدن، ضعف یا حتی عصبانیت ناگهانی است. این سردرد معمولاً فشاری یا ضربانی خفیف است. برخلاف تصور رایج، این مشکل فقط مخصوص افراد دیابتی نیست؛ در همه میتواند رخ دهد.
بدن چطور سردرد را «میسازد»؟
سردرد محصول سه مکانیسم اصلی است:
-
تغییر جریان خون یا التهاب در رگها
وقتی رگها بیش از حد منقبض یا گشاد میشوند، گیرندههای درد اطرافشان تحریک میگردند. -
تحریک مستقیم اعصاب
هرگونه فشار، کشش، التهاب یا تحریک شدید اعصاب در ناحیه سر و گردن میتواند درد را به مغز گزارش دهد. -
کشش یا اسپاسم عضلانی
عضلات اگر سفت شوند، میتوانند روی اعصاب مجاور فشار بیاورند. نتیجهاش سردردهای عضلانی است که معمولاً با تغییر وضعیت بهتر یا بدتر میشوند.
البته بسیاری از سردردها فقط از یکی از این سه عامل ناشی نمیشوند؛ اغلب ترکیبی از چند عامل دست به دست هم میدهند و در نهایت نتیجهای تولید میکنند که فرد آن را «دیوانهکننده» توصیف میکند.
جمعبندی نهایی
بیشتر سردردهایی که انسان تجربه میکند خطرناک نیستند و از عوامل زندگی روزمره سرچشمه میگیرند: کمآبی، کمخوابی، چشمدرد ناشی از نور صفحه، وضعیت بدنی نامناسب یا تنش عضلانی. اینها گرچه جدی نیستند، اما میتوانند روز تو را خراب کنند.
از سوی دیگر، سردردهایی مثل میگرن، سینوزیت یا مشکلات مربوط به قند خون ریشههای پزشکی دارند و برای تشخیص دقیق معمولاً نیاز به بررسی حرفهای دارند.
مهمترین نکته این است که شدت درد معیار تشخیص نیست؛ الگو، محل درد، مدت، عوامل تشدیدکننده و علائم همراه اهمیت بیشتری دارند.




